ذوق آيلين براي رفتن به آموزشگاه زبان
دختر خوشگل ماماني؛
چند وقت بود كه هي تكرار ميكردي ماماني منو ببر كلاس انگليسي.
دخترم من هم از خيلي جاها پرس و جو كردم ولي همهشان به بچههايي بالاتر از 5 سال آموزش ميدادند.
بالاخره تونستم يك آموزشگاهي به اسم «فروغ دانش» را پيدا كنم كه به سن 3 سال هم انگليسي ياد ميدهند. قرار شد با هم به آنجا برويم. اومدم از مهد برت داشتم و با هم راهي آموزشگاه شديم.
خيلي ذوق كرده بودي و دوست داشتي هر چه زودتر به آموزشگاه برسيم. زياد از مهدت فاصله نداشت و با سوار شدن به تاكسي تونستيم فوري برسيم.
قرار بود در كلاس ساعت 5 تا 6 به طور آزمايشي بفرستيم تا ببينيم ميتوني در كلاس بشيني و به معلم توجه كني يا نه؟!
ولي متأسفانه وقتي ما رسيديم بهمون خبر دادند كه اشتباه شده و كلاس از ساعت 5/5 شروع ميشه. و من و تو مجبور شديم حدود نيم ساعت در قسمت مديريت بشينيم. تو هم كه حوصلهات سر رفته بود و مدام بهم ميگفتي كه مامان پس كو كلاس انگليسي. من ميخوام انگليسي ياد بگيرم.
بعد دختر مديريت كه يك خانم باشخصيتي بود وقتي بيحوصلگي تو را ديد گفت بهتر است به كلاس ديگه كه مال بزرگترهاست بره تا ببينيم چه عكسالعملي نشان ميده.
دخترم كلاسها دوربين مداربسته داشتند و من ميتونستم از مديريت تو را ببينم.
مثل بقيه نشسته بودي و داشتي به معلم گوش ميكردي. خيلي خوشحال به نظر ميرسيدي.
وقتي هم كه بعد از 20 دقيقه خواستم تو را صدا كنند جواب دادي كه باز هم ميخواهي بماني كلاس.
بعد با شنيدن صداي من مثل هميشه اومدي پيشم.
با مديريت حرف زديم و وقتي ديدند كه اين همه شوق و علاقه نشان ميدهي قرار شد از اول اسفند ببرمت كلاس آموزش.
در ضمن دخترم برات توسط خالهجگري «كارت صدآفرين 49 هزار توماني» كه سفارش داده بودم، مامانجون كه از تهران اومد برايت آورد. گفت كه پستچي آورده بود.
و آرزو دارم كه با اين كارتها بتوني هر چه زودتر خواندن را ياد بگيري و خودت بتوني كتاب داستانها و حتي هر نوشتهاي را كه ميبيني را بخوني.
دختر گل و نازم، بدون كه ماماني خيلي دوستت داره و براي پيشرفت تو هر كاري كه از دستش بياد ميكنه.