اي بهترين نعمتي كه خداوند براي من داده.
مادر عزيزم، مامانجون آيلينكوچولو
با چه زباني از آن همه محبت و فداكاري حرف بزنم.
دوست دارم سر تعظيم كنم و پايت را ببوسم.
باور كن كه من هميشه شرمنده شما خانوادهي عزيزم هستم.
روز تولد آيلينكوچولو سنگ تمام گذاشته بوديد. همهتون، آقابابا، شما، خالهجون، داييجونجونا.
آخه من با چه زباني از شما تشكر كنم.
باور كنيد كه زبانم قاصر است از پيدا كردن كلمهاي كه شايسته تشكر كردن شما را داشته باشد.
اميدوارم روزي برسه كه آيلينكوچولو بزرگ بشه و با ديدن اين وبلاگ و خاطرات و نوشتههايش بفهمه كه خانواده آقابابا چقدر دوستاش داشتند و چقدر برايش عزيزي ميكردند.
من به وجود چنين خانوادهاي افتخار ميكنم.
اي خدا ازت ميخواهم به اين بنده گناهكارات لطفي عطا كن تا بتونه در برابر اين همه لطفي كه به من و آيلينكوچولو دارند بتونم جبران كنم.
باز هم ممنون
ميدونم كه اين بهترين خاطره از تمام تولدهاي طول عمر آيلينكوچولو خواهد بود.